Mehri Borji
Attorney at law
License No: 14501
Iranian Central
Bar Association
Helping Good People
Do Good Things

قبول دعاوی در شاخه های حقوقی و خانوادگی

حوزه تجارب وکالت من

More ...
  • Business organizations law
  • Civil law or common law
  • Communications law
  • Constitutional law
  • Cultural property law
  • Mergers & acquisitions law
  • Native American law
  • Product liability litigation
  • Real estate law
  • Obscenity law
  • Nationality law
  • Procedural law
  • International human rights law
  • Health law
  • Immigration law
  • Environmental law
  • Cyber law
  • Consumer law
وکیل خانواده

دعاوی خانواده

تعریف مهریه

مهریه مالی می باشد که در زمان عقد وصلت آقـا متعهد میشود به همسـر (زوجه) خود پرداخت نماید. این مال می تواند به صورت نقدی (وجه رایـج کشور)، سکه و طلا، دیگر اموال منقول یا غیر منقول (ملک، مسکن یا آپارتمان) باشد. این مال به عنوان دین و بدهی بر عهده زوج قرار دارد. مهریه همزمان با انعقاد وصلت در مدرک رسمی مدرک وصلت (نکاح کلمه عربی پیمان زناشویی است) ثبت خواهد شد. از اصلی ترین ویژگی های این مدرک رسمی این است که لازم الاجرا می باشد. یعنی با تقاضـای خانـم از دفترخانه تنظیم مدرک وصلت برای اجرای تعهدات آن از جمله مهریه، می توان به عنوان مثال مال مقوله مهریه را از همسـر (آقا) تقاضـای نمود و رجوع به محکمه برای این کار الزامی نیست. مهریه از طریق عرضه شکایت به محکمه عمومی حقوقی خانواده هم قابل مطالبه می باشد. خانـم می تواند موقعی تمایل با تایپ کردن خواسته خود بوسیـله خود یا مشاور یا وکیل دادگستری در ساختـار ویژه (همـان شکایت ) از محکمه محل سکونت خود یا همسـرش تقاضـای کند که حکم الزام همسـر را به پرداخت مهریه صادر کند؛

ضمناً مهریه را می توان پـس از صدور اجرائیه از طریق اداره انجام اسناد رسمی اخذ نمود. با صدور برگ اجرائیه از دفترخانه تنظیم مدرک رسمی، متقاضی مهریه می تواند به اداره اجرای اسناد رسمی ثبت رجوع و با معرفی نشانی آقـا (همسـر ) تقاضـای دریافت مهریه را عرضه کند. هچنان که می تواند مالی از آقـا مثل حساب بانکی،‌پلاک ثبتی، سهم یا حتی طلب قطعی وی را از دیگران برای توقیف و دریافت مهریه معرفی کند.

 

مهریه تحت هر شرایطی به خانـم تعلق خواهد گرفت؟

مهریه به مالی می گویند که آقـا در زمان وقوع عقد نکاح به خانـم خود می پردازد یا مکلف به پرداخت آن در آینده می شود. مهریه چیزی به عنوان جبران خسارت برای خانـم و وسیله‏ ای برای تأمین زندگـی آینده او می باشد. در مهریه عند الاستطاعه چنان چه خانم تقاضای مهریه نماید ،این تکلیف بر عهده او هست که ثابت نماید آقـا از دارایی و اموال ضـروری برای  پرداخت مهریه برخوردار می باشد و بر عکس آقـا در اینجا نیازی ندارد که برای محکمه دلیل بیاورد که قادر به پرداخت مهریه نیست.

 

فسخ نکاح در چه شرایطی اعمال می گردد؟

وقتی که در آقـا یا خانـم صفت ویژه ای شرط شده باشد و پـس از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن صفت خاص را ندارد برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود یا برای مثال پـس از عقد معلوم شود که دختر قبلا دو شیزگی خود را از دست داده است که آقـا میتواند نکاح را فسخ نماید. پس چنان چه آقایان متوجه شدند که همسـرشان حاوی بیماری های سبب فسخ هستنـد به هیچ عنوان نبایستی نزدیکـی کنند و موقعی عدم تمایل به ادامه زندگـی ، دعوای فسخ را مطرح نمایند چون بعد از نزدیکـی ، کل مهر با وجود فسخ نکاح به خانـم تعلق میگیرد و در صورتیکه سبب فسخ، عنن (یعنی ناتوانی جنسی آقـا در توانایی برقراری رابطه زناشویی با همسـر خود) باشد خانم های محترم میتوانند نصف مهر را حتی موقعی عدم نزدیکـی ، از همسـرشان اخذ کنند.

 

مهریه چطور اجرا و دریافت می شود؟

اگر مهریه عندالاستطاعه باشد خانـم برای مطالبه این مهریه می بایست ثابت نماید که آقـا توانایی مالی برای پرداخت مهریه دارد و چنان چه آقا مال و اموال و یا دارایی نداشته باشد زوجه جدای از این که نمیتواند این مهریه را از آقـا دریافت کند رأی جلب شوهرش را هم نمیتواند بگیرد. در برخـی از مسائل آقـا حاوی مال و اموالی می باشد که خانـم به تنهایی قادر به معرفی و توقیف این اموال نمی باشد پس خانـم میتواند وکیل خانواده خانواده دریافت کند تا وکیل خانواده برای انجام مهریه اقدام نماید و به دلیل آشنایی وکیل خانواده با قوانین و ادارات مختلـف میتوانند سریع اموال آقـا را شناسایی کـرده و آنان را توقیف نماید .

 

خانم تحت چه شرایطی می تواند برای تنصیف دارایی(نصف دارایی)روز زوجیت اقدام نماید؟

یکی از شروط ضمن عقد نکاح که در بندالف عقد نامه قید شده مقوله نصف دارایی می باشد که جهت استحقاق خانـم اولا طلاق می بایست به تقاضـای زوج باشد هر گاه خانـم اقدام به طلاق کند این بند حاوی حال او نخواهد شد ثانیا طلاق نباید ناشی از تخلف خانـم از وظایف شرعی او و سوء رفتار او باشد ثالثا همـه دارایی ایام زوجیت را شامل نخواهد شد بلکه تشخیص ان به عهد محکمه بوده که متناسب با وضعیت مالی زوج تعین می شود و حاوی دارایی های پیش از وصلت نمی باشد و مسائلی مثل سهم الارث نیز جزء نصف اموال نمی شود و این اموال می بایست در وقـت طلاق موجود باشد چنان چه پیش از طرح اختلاف مال به فروش رفته باشد یا انتقال داده شده باشد حاوی تنصیف نخواهد شد

 

وصلت موقت در چه شرایطی انجام می گیرد؟

در حالت کامل ثبت وصلت موقت ضـروری نیست مگر با موافقت خانم و آقـا و یا باردار شدن خانـم ولی از آنجا که ثبت وصلت دائم اجباری است و نداشتن ثبت برای آقـا مجازات زندان در پی خواهد دارد، آقایان به دو شیوه این وصلت را ثبت می کنند یا اینکه به محکمه رجوع کـرده و اجازه وصلت دوباره را از محکمه میگیرند که چنان چه آقا وکیل خانواده داشته باشد و همسـرش هم تمکین نکند به آسانـی قابل اخذ این اجازه است و یا اینکه وصلت به صورت عادی انجام می شود و بعد همسـر دوم از آقـا شکایت می نماید تا وصلت را ثبت نماید.

 

آیا ملاقات با فرزند را میتوان از پدر و یا مادر گرفت؟

حضانت فرزند و یا ملاقات با فرزند حق و تکلیفی است که قانون برای والدیـن تعیین می کند. حق است یعنی والدیـن به دلیل اینکه فرزند آنان است حق خواهند داشت فرزند خود را ملاقات کنند و تکلیف است به این مفهوم که قانون این وظیفه را بر عهده والدیـن گذاشته و والدیـن نمیتوانند از نگه دارا بودن فرزند خود اجتناب کنند. از این رو پـس از طلاق مادر میتواند برای دریافت حضانت فرزند هم اقدام نماید. در صورتیکه طلاق توافقی باشد شانس دارد مادر در قبال بخشیدن همـه و یا قسمتی از مهریه حضانت فرزند را از پدر دریافت کند ولی در این صورت هم پدر حق ملاقات (ملاقات چند ساعته) با فرزندش را خواهد داشت.

 

آقا چطور میتواند الزام خانـم را به تمکین بخواهد؟

تمکین یعنی اینکه زوجه می بایست در اطاعت تمام از شوهر بوده و در این امر هیچ طور کوتاهی نکند. آقا نخست می بایست برای تاییـد عدم تمکین خانـم شکایت الزام به تمکین بدهد به این صورت چنان چه خانم در پاسـخ شکایت الزام به تمکین جـواب مناسبی ندهد و پـس از ارجاع کارشناس تعسشود که خانـم منزل را رها کـرده است و در منزل آقـا سکونت ندارد آقـا میتواند نداشتن تمکین خانـم را تاییـد نماید .

 

عودت جهیزیه از طرف خانـم به چه صورتی است؟

اکثر خانواده‌های ایرانی اثاث ضـروری برای زندگـی (جهیزیه) را به دختر می‌دهند تا به مسکن شوهرش ببرد که این رسم بنا به دلایل اجتماعی و ضمناً به منظور تهیه اعتبار و فراهم آوردن استقلال مالی برای خانـم به وجود آمده می باشد. جهیزیه خانـم نشانه صمیمیت و نشانی از روح همکاری بیـن خانم و شوهر است، جهیزیه به مفهموم انصراف خانـم از تملک یا شریک ساختن آقـا درآن نمی باشد بلکه آقـا می‌تواند از منافع آن با اجازه خانـم بهره گیری نماید که بر حسب قانون هیچ حقی را برای شوهر تهیه نمی‌کند چرا که خانـم می‌تواند جهیزیه را به دیگری هم منتقل دهد.

 

حضانت فرزند تا چند سالگی با پدر می باشد؟

برای حضانت و مواظبت کردن طفل که والدیـن او از یکدیگر جدا شده‌اند، مادر تا ۷ سالگی (پسر یا دختر فرقی ندارد) اولویت دارد و پـس از آن حضانت با پدر می باشد. دختر در سن ۹ سالگی و پسر در سن ۱۵ سالگی از سن حضانت خارج شده و میتواند خود گزینش نماید که با پدر زندگـی نماید و یا مادر. بعد از ۷ سالگی هم پـس از اینکه حضانت فرزند به پدر داده شد مادر میتواند برای ملاقات با فرزندش زمان بگیرد.

 

در طلاق از طرف خانـم اجرت المثل و نحله به ایشان تعلق میگرد؟

برای اینکه به خانـم اجرت المثل تعلق دریافت کند تقاضـای طلاق نبایستی از طرف خانم باشد و ضـروری است که شوهر نیت طلاق داشته باشد. اما چنان چه تقاضای طلاق که از طرف زوج شده است، ناشی از تخلف خانـم از وظایف همسـری یا سوء اخلاق (بد اخلاقی) و رفتار زوجه باشد، در این صورت هم اجرت المثل به او تعلق نخواهد گرفت. ضمنا اگـر زوجه کارهایی را که شرعا برعهده وی نبوده، به دستور زوج و با نداشتن نیت تبرع انجام بدهد و برای محکمه هم ثابت شود، محکمه اجرت المثل کارهای انجام‌ گرفته را محاسبه و به پرداخت آن رأی می دهد.

 

اعسار از پرداخت مهریه در چه شرایطی قابل قبول است؟

وقتی که آقا قصد طلاق خانـم را دارد می بایست مهریه ایشان را بطور کامل بپردازد و تکلیف حقوق مالی خانـم را معیـن نماید. در برخـی از مسائل آقایان مهریه را به صورت نقدی پرداخت میکنند که مشکلی در این صورت نخواهد بود. اما مسائلی پیش میاید که آقایان نیت طلاق همسـر خود را دارند ولی توانایی پرداخت مهریه به صورت یکجا و نقدی را ندارند. در این صورت آقـا میتواند شکایت اعسار بدهد و چنان چه اعسار ایشان قبول کـرده است محکمه میتواند مهریه را قسطی نماید تا آقـا ضمن اینکه خانـم خود را طلاق میدهد مهریه را به صورت ماهانه پرداخت نماید.

 

شروط ضمن عقد چطور می بایست تنظیم شود؟

برای تنظیم شروط ضمن عقد به شما توصـیه می شود که قطعا به وکیل خانواده کارشناس در کارها خانواده ارتباط برقرار کنید به دلیل اینکه بی توجهی به هر یک از این شروط میتواند آثار بدی برای هر یک از خانـم و آقـا داشته باشد. هر یک از خانـم و یا آقـا میتوانند این شروط را به گونه ای تنظیم کنند که موقعی تخلف دیگری به آسانـی حق طلاق داشته باشند و یا آقـا بدون پرداخت نفقه بتواند خانـم را طلاق دهد.

 

طلاق به چند دسته تقسیم می شود ؟

طلاق به دو نوع رجعی و بائن تقسیم می شود و طلاق بائن نیز به طلاق خلع و مبارات تقسیم می شود. نخستین علت اصلی طلاق در جامعه‌ ایران، نداشتن معرفت مناسب خانم و شوهر نسبت به همدیگر پیش از وصلت می باشد. به بیان دیگر خانواده و خود شخـص نسبت به ویژگیها و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگـی ‌اش آگاهی ندارد.

 

طلاق خلع و مبارات به چه صورتی است؟

چنان چه که کراهت طرفینی باشد یعنی هم آقـا نسبت به خانـم کراهت داشته باشد و هم خانـم نسبت به مرد، طلاق از نوع مبارات است و چنان چه کراهت یکطرفه از طرف خانـم و نسبت به شوهر باشد، طلاق از نوع خلع خواهد بود. کراهت به مفهوم نفرت و بی میلی است که شرایط ادامه زندگـی برای خانـم و آقـا میسر نباشد.

 

مراحل طلاق توافقی بدون حضور خانـم و آقـا چیست؟

در این نوع طلاق تمام چیز به موافقت خانم و شوهر بستگی دارد و اغلب خانـم و شوهر پـس از توافق در مـوارد مربوط به زندگـی مشترک از جمله مهریه، نفقه، جهیزیه و موقعی داشتن فرزند مشترک حضانت فرزند، برای طلاق توافقی اقدام میکنند.

 

طلاق از طرف آقـا به چه صورتی می باشد؟

حق مراجعه و برگشت به خانـم برای آقـا در نظـر گرفته شده است و آقـا میتواند به دلیل اینکه طلاق رجعی (یعنی آقـا حق مراجعه به همسـرش را در وقـت عده بدون نیاز به تشریفات دارد) است در وقـت عده بدون نیاز به تشریفات به خانـم مراجعه نماید. برای اطلاعات زیـادتر خواهید توانست به بخـش طلاق از طرف آقـا رجوع نمایید .

 

طلاق از طرف خانـم به آسانـی قابل انجام است؟

اگر خانـم یکـی از این شروط ۱۲ گانه را داشته باشد از ناحیه آقـا وکیل خانواده است خودش شخصاً یا با گزینش فرد دیگری به عنوان وکیل خانواده به محکمه رجوع نماید و پـس از تاییـد آن، تقاضـای طلاق نماید . برای اطلاعات زیـادتر خواهید توانست به بخـش طلاق از طرف خانـم رجوع نمایید

نیاز به هزینه کردن برای وکیل نباشد شاید داشتن یک شماره تلفن وکیل حقوقی مثلا شماره تلفن و یا همراه وکیل خانواده بتواند در اسرع وقت مشکل و نیاز شما ررا حل کند و اگر موضوع به حدی خیلی سخت شد که حتما باید در دادگاه طرح دعوا کند و نیاز به وکیل داشته باشید وکیل مربوطه بتواند در دادگاه برای شما طرح دعوا کند و حق شما دفاع کند.

خیانت در امانت

خیانت در امانت

گفته شده که هرگاه اموال منقول یا غیر منقول یا نوشته هایی از قبیل سفته ، چک و قبض و نظایر آن به عنوان اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت به کسی داده شده و بنابراین بوده است که اشیاء مذکور مسترد شود . یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از 6 ماه تا 3 سال حبس محکوم خواهد شد )) .

شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم خیانت در امانت :

جرم خیانت در امانت از جرایم مقید به نتیجه،آنی،غیر قابل گذشت می باشد،این جرم به صورت فعل و ترک فعل رخ می دهد و به این معناست که اگر فردی اموال خود را از جمله منقول اعم از اشیاء و حیوانات یا غیرمنقول یا نوشت هایی مانند سفته و چک و غیره به عنوان امانت که باید شرعی و عرفی یا قراردادی مانند اجاره،رهن یا برای وکالت و یا هر کار دیگری چه با اجرت و چه بی اجرت باشد به شخص دیگری به یکی از طرق قانونی توسط مالک یا متصرف قانونی بسپارد و قرار بر این بوده که مال را مسترد نماید یا به صرف خاصی برساند اما امین آن مال به ضرر مالک یا متصرف آنها،استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به جرم مذکور محکوم می شود.

عناصر و شرایط تشکیل دهنده جرم خیانت در امانت

عناصر تشکیل دهنده جرم قانونی و مادی و معنوی می باشند یعنی از منظر قانون شرایط و موارد ارتکاب جرم محقق شده باشد که اصلی ترین مورد آن عنصر سپردن و به امانت گذاشتن مال از طرف مالک یا متصرف قانونی آن می باشد و از نظر عنصر معنوی سوء نیت خاص و عام و قصد عمدی ارتکاب جرم و وارد کردن ضرر را داشته باشد و عناصر مادی جرم هم محقق شده باشد چه به صورت فعل و چه به صورت ترک فعل از جمله مال را به ضرر مالک استعمال نماید مانند اینکه دارو را خود مصرف نماید یا لباس را خود بپوشد در واقع هر استفاده ناروا با سوء نیت.

همچنین مال را اتلاف نماید به صورت کلی یا جرئی مانند اینکه کتاب را پاره نماید یا مال را مفقود نماید مانند اینکه انگشتر را داخل دریا بیندازد یا از روی عمد در اصطبل را باز بگذارد و اسب فرار نماید،اگر اثبات شود در اثر سهل انگاری مال از بین رفته امین خائن محسوب نمی شود اما ضامن می باشد.

تصاحب کردن مال به این معنی است که با مال برخورد مالکانه نماید مانند اینکه مال را بفروشد یا به رهن بگذارد.

وجه حاصل از فروش اموال یا چک یا عواید و منافع به تبع خود مال،سپرده شده به امین محسوب می گردد و امین باید به مالک مسترد نماید.

در بعضی از مواقع اعمالی انجام می گردد که با خیانت در امانت اشتباه گرفته می شود مثلاً غاصب یا سارقی مال مسروقه را به شخصی امانت می دهند و امین مال را به صاحب اصلی آن برگرداند خائن نمی باشد و یا حیوانی در شرف موت یا میوه ای در حال خرابی بوده و امین آنها را ذبح کند و بفروشد با این نیت که پول برای مالک نگه دارد و به او مسترد کند خائن محسوب نمی گردد و یا اگر امین فوت کند و ورثه ی او اموال را تصاحب کنند خائن نیستند چون اموال به آنها سپرده نشده است اما اگر امین بعد از فوت امانتگذار اموال را تصاحب کند به ضرر ورثه اقدام نموده و خائن می باشد.

جرم خیانت در امانت در قانون تجارت

طبق مواد قانون تجارت اگر دلال برخلاف وظیفه خود نسبت به کسی که به او مأموریت داده به نفع طرف مقابل معامله نماید یا برخلاف عرف تجاری از طرف مقابل وجهی دریافت نماید محکوم به مجازات خیانت در امانت می شود.همچنین اگر حق العملکار در موردی که به حساب آمر قیمتی که کالا را خریده بیشتر از مبلغ واقعی اعلام نماید یا کالایی که فروخته کمتر از مبلغ واقعی که فروخته اعلام نماید و به حساب آمر بگذارد خائن می باشد.یا اگر مدیر تصفیه در حین رسیدگی به امور وجوه تاجر ورشکسته را حیف و میل نماید خائن است.

شروع به جرم خیانت در امانت

جرم مذکور از جرایم فوری و آنی و مقید به نتیجه است بنابراین تنها فکر خیانت در امانت و یا فعل یا ترک فعلی که به نتیجه نرسد و مستقلاً جرم نباشد جرم را محقق نمی کند پس شروع به جرم خیانت در امانت بدون تحقق نتیجه جرم نیست و مجازاتی در بر ندارد چراکه در قانون نیز در این خصوص اشاره ای نشده است.

در جرم خیانت در امانت مرور زمان از تاریخ مطالبه مال و انکار امین شروع می شود بنابراین این جرم مشمول مرور زمان می شود.

سوء استفاده از سفید مهر یا سفید امضاء

طبق ماده 673 قانون مجازات اسلامی سوء استفاده از مهر یا سفید امضاء از دسته جرایم خیانت در امانت محسوب می گردد به ذلیل اینکه فردی به شخص دیگری اعتماد می نماید و سفید مهر یا سفید امضاء خود را به آن فرد می سپارد اما امین از آن به ضرر مالک سوء استفاده می نماید حتی اگر فردی سفید مهر یا سفید امضاء را به هر طریق دیگر به دست آورد و از آن سوء استفاده نماید مثلاً از سندی که در دست دارد بیش از حد توافق مبلغ وارد کند یا از روی آن برخلاف توافق وام بگیرد خائن است و مجازات می گردد.

 

راهها و دلایل اثبات جرم خیانت در امانت و طریقه ی شکایت از جرم خیانت در امانت

در جرم خیانت در امانت دلایل و عناصر مادی،معنوی و قانونی وقوع جرم نقش مهمی در اثبات وقوع جرم دارد زیرا این جرم از جرایم بسیار تخصصی و دشوار و پیچیده در مراجع قضایی می باشد.عنصر اصلی سپردن مال باید اثبات گردد و همچنین اثبات گردد کسی که مال را سپرده مالک یا متصرف قانونی آن مال بوده است و اثبات شود امین از روی عمد و با سوء نیت اموال را تصاحب یا استعمال یا تلف و.. نموده است و از روی اشتباه یا سهل انگاری نبوده است.

بعد از جمع آوری دلایل و مستندات که می تواند شهادت شهود،سند مالکیت اموال،گزارش پلیس و کلانتری،پرینت پیامک ها و فایل های صوتی و فیلم های ویدیویی حاوی اثبات عنصر سپردن و به امانت گذاشتن و یا به مصرف خاص رساندن آن اموال،یا دلایلی که اثبات نماید امین برخلاف قرار اموال را استعمال را تلف …. نموده است،سوگند و در نهایت علم قاضی،باید از طریق دفاتر خدمات قضایی شکایت خود را ثبت نموده تا دادسرای محل وقوع جرم با بررسی دلایل و عناصر سه گانه ی جرم و با تحقیقات در خصوص سوءنیت خاص و عام و قصد متهم از ارتکاب جرم و تحقیقات محلی و کارشناسی،قرار نهایی مجرمیت صادر نموده و پرونده به دادگاه کیفری جهت بررسی دلایل و قرار صادره ،ارسال می گردد تا در نهایت حکم شایسته صادر شده که البته قابل اعتراض می باشد.

 

با توجه به وجود جرایم خاص خیانت در امانت و تشخیص سخت موارد آن افراد باید بدانند که در امور خود از وکلای متخصص مشورت دریافت کنند تا دچار ضرر و زیانهای مالی نشوند و پیشتر از ضرر مادی جلوگیری به عمل آورند اما در زمانی که افراد، فریب سودجویان را خورده و اموال خود را از دست دادند بهتر است برای شروع دعوای خیانت در امانت از وکیل کیفری خوب و متبحر که دانایی و توانایی کامل در امور کیفری و موارد خیانت در امانت را دارد استفاده نمایند تا وکیل متخصص بتواند دلایل را بسنجد و از موکل خود دفاع نماید تا بتواند ضرر و زیان را جبران نماید و اموال از دست رفته ی موکل به همراه ضرر و زیانها را به او بازگرداند.

باید بدانید امور کیفری به خصوص خیانت در امانت از دعاوی تخصصی و دشواری می باشد که ممکن است این دعاوی برای رسیدن به نتیجه ی قطعی چندین سال طول بکشد بنابراین باید از وکیل پایه یک کیفری استفاده نمود تا تمام دلایل و عناصر و موارد جرم را بداند و فن دفاع و لایحه نویسی تخصصی را بداند تا بتواند از موکل دفاع نماید و در مراحل مختلف و طولانی و دشوار رسیدگی خسته نشود و پرونده را به نتایج مطلوبی برساند چراکه اگر در این دعاوی تخصصی افراد بدون داشتن مشاور و وکیل حرفه ای کیفری به تنهایی پرونده را به دست بگیرند مطمئناً در مسیر طولانی روند رسیدگی به پرونده خسته شده و به نتیجه مطلوب نمی رسند و همچنین راه دفاع و ارائه ی دلایل را به درستی نمی دانند و دچار مشکل می شوند و نمی توانند به درستی از خود دفاع نموده و جرم را اثبات نمایند بنابراین به نتیجه ی مطلوب و به دست آوردن اموال از دست رفته ی خود نمی رسند.

یکی از اشتباهاتی که در بحث جرم خیانت در امانت پیش میاید این است که تصور می شود که برای تحقق جرم خیانت در امانت باید اول اثبات کنیم که عقد ودیعه ای بین فرد و طرف مقابل منعقد شده به همین دلیل قانونگذار برای جلوگیری از این اشتباه در ابتدای این ماده چه در عقد ( امانت آور ( اجاره – امانت – رهن – وکالت ) را که می توانند مبنای جرم خیانت در امانت قرار گیرند .را بیان کرده است . قانونگذار در م 674 قانون تعزیرات از این هم فراتر رفته و سپرده شدن مال برای (( هر کار با اجرت یا بی اجرت )) را مبنای تحقق جرم خیانت در امانت دانسته با توجه به عبارت (( هرکار با اجرت یا بی اجرت )) عقود دیگری مثل عقد عاریه را نیز می توان مبنای جرم خیانت در امانت دانست .

جرم خیانت در امانت با توجه به جنبه عمومی و خصوصی جرم دارای هر دو جنبه می باشد و رضایت شاکی خصوصی مانع از اجرای مجازات در جنبه عمومی جرم نمی شود .

با توجه به موارد ذکر شده اینگونه می توان خیانت در امانت را تعریف کرد که : خیانت در امانت عبارت است از استعمال ، تصاحب ، تلف یا مفقود نمودن توام با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف قانونی به کسی سپرده شده و بنا بر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده است .

 

عنصر قانونی تشکیل دهنده جرم خیانت در امانت م 674 قانون تعزیرات مصوب 1375 می باشد و اما عنصر مادی این جرم از سه بخش تشکیل شده است :

1- رفتار مادی فیزیکی که به وسیله یکی از چهار عمل تصاحب – استعمال – تلف یا مفقود نمودن مال مورد امانت تحقق می پذیرد .

استعمال : مصرف کردن یا مورد استفاده قرار دادن مال مورد امانت .

تصاحب : برخورد مالکانه با مال دیگری می باشد .

اتلاف : تلف کردن مورد امانت مثل نابود کردن یا از بین بردن آن به هر وسیله ممکن ….

مفقود کردن : ممکن است مال امانتی را بدون تلف کردن باعث شود که دستیابی مالک بر مال مورد امانت غیر ممکن گردد .

شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم خیانت در امانت :

1- باید موضوع جرم عین مال یا وسیله تحصیل مال باشد .

2- سپرده شدن مال به امین به یکی از طرق قانونی باشرط استرداد یا به مصرف معین رسانیدن که خود شامل سه جزء است

3- سپرده شدن مال به امین

4- سپرده شدن به یکی از طرق قانونی یعنی از طریق سرقت یا غصب مال را تصاحب نکرده باشد .

5- شرط استرداد مال سپرده شده یا به مصرف معین رسانیدن آن یعنی باید شخص موظف به مسترد کردن مال یا به مصرف معین رسانیدن آن باشد .

خیانت در امانت هم مثل کلاهبرداری جرم مقید می باشد یعنی تحقق آن منوط به این است که رفتار مرتکب منتهی به نتیجه خاصی باشد و ضرر به مالک و متصرف بر اثر فعل مرتکب لازمه تحقق جرم خیانت در امانت است .و اما عنصر روانی جرم خیانت در امانت از دو بخش سوء نیت عام و سوء نیت خاص تشکیل شده .

سوء نیت عام : این جرم به جزء اول عنصر مادی که همان عمل فیزیکی که متهم آن را مرتکب شده مربوط است و عبارت است از عمد در ارتکاب عمل فیزیکی یعنی مرتکب باید یکی از اعمال تصاحب – تلف – استعمال یا مفقود را عمدا انجام دهد و اما منظور از سوء نیت خاص ،  این است که مرتکب قصد نتیجه داشته باشد یعنی قصد مرتکب ایجاد ضرر به مالک یا متصرف مال باشد و اما مجازات جرم خیانت در امانت بنا بر ماده 674 ق . ت : مجازات این جرم 6 ماه تا 3 سال حبس می باشد و همچنین مانند سایر جرایم تعزیری شامل مجازات تکمیلی و تبعی نیز می باشد .

جرایم مالی

جرایم مالی

جرایم مالی جرایمی هستند که به اموال و دارایی یا مالکیت افراد و نظام اقتصادی جامعه آسیب وارد می کند.جرایم مالی شامل جرایم علیه اموال و مالکیت و جرایم اقتصادی و جرایم بانکی می شود.اگر به جرایم مالی از دیدگاه جرایم علیه اموال و مالکیت نگاه کنیم جرایمی هستند که عمدی یا غیر عمدی به اموال و دارای اشخاص وارد می شوند.عمدی مانند سرقت خیانت در امانت و کلاهبرداری و غیر عمدی مانند اتلاف و از بین بردن مال یا شی متعلق به دیگری.

اگر از دیدگاه جرایم اقتصادی به جرایم مالی نگاه کنیم شامل جرایمی همچون پولشویی-  اختلاس و ارتشا و فرار مالیاتی می شود.مجرمین جرایم اقتصادی هم با دیگران مجرمان متفاوتند.مجرمان یقه سفید اطلاق مناسبی برای مجرمان جرایم اقتصادی و جرایم مالی به نظر می رسد.

جرایم مالی در فضای مجازی هم از بیشترین جرایم ارتکابی به شمار می آیند.

فساد مالی یا جرایم مالی به رفتارها و اعمالی گفته می شود که با فساد مالی در اداره و یا سازمان مربوطه و تاثیر در نظام اقتصادی جامعه همراه است.جرایم مالی موجب ترویج و انتشار فساد در اقدامات مالی و بانکی می شود مانند گرفتن تسهیلات و وام های نجومی و عدم تسویه آن.

آسیب این جرم نه تنها به افراد سپرده گذار در بانک ها وارد می شود بلکه موجب آسیب های اقتصادی و اجتماعی هم می شود.

در آمارها جرایم مالی از بیشترین جرایم رخ داده هستند.البته از عنوان جرایم مالی بیشتر در خصوص جرایمی که فردی در قبال بدهی خود ناتوان از پرداخت است و به حبس محکوم می شود یاد می کنند.جرایم مالی در این مورد خاص شامل عده ی کثیری از زنان هم می شود.زنانی که ضامن سفته چک دیگری یا همسرشان شده اند.

از طرفی هم بسیاری از جرایم مالی و یا فساد مالی در دستگاه های اداری و دولتی ناشی از عدم نظارت و سو استفاده گری کارمندان و ماموران دولتی است مانند رشوه خواری و اختلاس.

فساد مالی ناشی از عوامل اقتصادی فرهنگی معیشتی و اجتماعی است.به طور مثال فردی که مرتکب اختلای و ارتشا شده است از لحاظ اقتصادی درگیر مشکلات است و یا گرداندن زندگی برایش سخت شده است.از لحاظ فرهنگی هنگامی ارتکاب می یابد که این جرم به علت ارتکاب زیاد و عدم اجرای مجازات مرتبا تکرار می شود و قبح و زشتی آن از لحاظ فرهنگی از بین رفته است.

چه عواملی سبب کاهش جرایم مالی می شود؟

۱-وجود شرایط مساعد برای تولید کالا ها

۲- عدم وجود مقررات اضافه و غیر لازم در جهت راه اندازی کارگاه و کارآفرینی

۳-تسهیلات متناسب با قید و شرط مستحکم

۴-رونق صادرات و واردات در کشور

۵-قوانین همه جانبه در خصوص جرایم مالی

۶-اجرای مجازات مجرمین جرایم مالی در ملا عام

۷-نظارت پیشرفته بر کارمندان و ماموران

۸-نظارت بر بانک ها و بازار سرمایه

۹-محدودیت فعالیت دولت در پروژه ها و خصوصی سازی

تفاوت جرایم مالی با جرایم علیه اموال و مالکیت:

۱-در جرایم مالی مجرمین خاص و یقه سفیدند یعنی یا دارای تخصص اقتصاد یا تجربه و یا نفوذ و سرمایه هستند و جامعه آماری کوپکتری دارد مانند کارمندی که مرتکب جرم اختلاس  شده است.اما در جرایم علیه اموال و مالکیت مجرمین عادی و از عوام جامعه هستند مانند سارق

۲-جرایم مالی بیشتر در انظام قتصادی تاثیر می گذارد و موجب هرج و مرج در اقتصاد می شود اما ضرر جرایم علیه اموال و مالکیت به فرد یا گروهی از افراد است.

۳-جرایم مالی در نتیجه فساد اداری و مدیریتی رخ می دهد در حالی که در جرایم علیه اموال و مالکیت جرایم در نتیجه ی سادگی قربانی و یا شرایط بزه دیده رخ می دهد.مانند فردی که از او کلاهبرداری شده است.

۴-جرایم مالی غیر قابل گذشت هستند اما جرایم علیه اموال و مالکیت همگی اینگونه نیستند.

جرایم مربوط به چک

جرایم مربوط به چک

دعاوی مربوط به چک

مطابق با ماده (310) قانون تجارت «‌چک نوشته‌ ای است که به موجب آن صادر کننده وجوهی را که نزد محال علیه دارد، کلاً یا بعضاً مسترد و یا به دیگری واگذار می نماید».

منظور از دارنده چک، اولین کسی است که چک را به بانک ارائه و به نام وی گواهی ‌نامه عدم پرداخت صادر شده است. اصل بر این است که چک به روز می‌باشد و اگر صادر کننده چک، ذیر امضاء خویش تاریخ درج نکرده باشد، باید اثبات نماید که چک مدت دار صادر گردیده است.

در ماده (23) قانون اسلامی صدور چک جدید، گواهینامه عدم پرداخت چک، در حکم رای دادگاه نگاه داشته می شود و امکان صدور اجرائیه برای آن از طریق محاکم فراهم شد. لذا بار اثبات مدیون بودن صادر کننده از عهده دارنده برداشته و بار اثبات مشروط و یا تضمینی بودن یا امانی بودن و سایر ادعاها، بر صادرکننده تحمیل شد. در ادامه به بررسی دعاوی مربوط به چک، دعاوی چک برگشتی و دعوای مطالبه وجه چک می پردازیم. با ما همراه باشید.

ممنوعیت صدور و پشت نویسی چک در وجه حامل

در جهت جلوگیری از جعل و حفظ اعتبار چک، صدور چک در وجه حامل ممنوع و ظهر نویسی چک از روش سنتی سابق که با امضاء پشت چک به عمل می‌آمد به ثبت نام در سامانه صیاد، تحول یافت.

 اقدامات دارنده چک پس از مواجه شدن با عدم قابلیت وصول چک

الف) درخواست صدور گواهی عدم پرداخت نسبت به کل مبلغ چک:

هرگاه وجه چک به هر علتی از قبیل عدم یا کسری موجودی، دستور عدم پرداخت چک به بانک، تنظیم چک به صورتی که قابلیت وصول نداشته باشد (‌عدم مطابقت امضاء، قلم خوردگی، یا اختلاف در مندرجات و … )، پرداخت نگردد، بانک مکلف است، بنا به درخواست دارنده چک، فوراً غیر قابل پرداخت بودن آن را در سامانه یکپارچه بانک مرکزی ثبت نماید و با دریافت کد رهگیری و درج آن در گواهینامه‌ ای که مشخصات چک و هویت و نشانی کامل صادر کننده در آن ذکر شده باشد، علت یا علل عدم پرداخت چک را صریحاً قید و آن را امضاء و ممهور و به متقاضی تسلیم نماید. به گواهی نامه فاقد کد رهگیری و فاقد مهر شخص حقوقی در مراجع قضائی و ثبتی ترتیب اثر داده نمی‌شود. در برگ مزبور باید مطابقت یا عدم مطابقت امضاء صادر کننده با نمونه امضاء موجود در بانک (‌در حدود عرف بانکداری‌) از طرف بانک گواهی گردد.

ب) دریافت وجه موجود در حساب در صورت کسری موجودی به تقاضای دارنده و درخواست صدور گواهی عدم پرداخت چک نسبت به مبلغ کسری مبلغ:

چک مزبور نسبت به مبلغی که پرداخت نگردیده، بی‌محل محسوب و گواهینامه بانک در این مورد برای دارنده چک، جانشین اصل چک می‌شود.

دعاوی چک برگشتی

اقدامات دارنده چک پس از اخذ گواهی عدم پرداخت چک

دارنده چک می‌تواند به اختیار یکی از روش‌های زیر را جهت احقاق حقوق خویش برگزیند و نسبت به آن اقدام نماید.

الف) طرح شکایت کیفری:

علیه صادر کننده یا صادر کنندگان چک در صورت جمع بودن شرایط می‌توان شکایت کیفری مطرح نماید. علیه ضامنین یا ظهر نویسان طرح دعوی کیفری امکان‌پذیر نیست‌. برای دعاوی مربوط به چک ، دارنده چک فرصت دارد تا 6 ماه پس از تاریخ صدور آن (که طبعاً باید همان تاریخ سر رسید نیز باشد‌) برای دریافت پول به بانک مراجعه نماید و اگر چک قابل پرداخت نباشد، گواهی عدم پرداخت چک اخذ نماید و تا 6 ماه پس از اخذ گواهی عدم پرداخت از بانک نیز باید برای شکایت به دادسرا مراجعه نماید. (‌برای تعقیب کیفری چک باید به دادسرایی مراجعه نمود که بانک محال علیه یعنی بانکی که گواهی عدم حضور را صادر کرده‌، در حوزه قضائی آن قرار گرفته است) هزینه شکایت کیفری برای چک بلامحل تا ۱۰۰٫۰۰۰ ریال، هزار ریال و نسبت به مازاد آن تا ۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال، سه هزار ریال و مازاد بر ۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال ده هزار ریال می‎باشد.

مواردی که صادر کننده چک بلامحل قابل تعقیب جزایی و کیفری نمی‌باشد و فقط به صورت حقوقی می‌توان اقامه دعوی کرد‌، به شرح ذیل می‌باشد:

1 ـ ظرف 6 ماه پس از صدور گواهی عدم پرداخت چک از جانب بانک‌، دارنده چک جهت وصول وجه آن به بانک مراجعه نکرده و گواهی عدم پرداخت چک اخذ ننموده باشد.

2 ـ ظرف 6 ماه از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت چک از جانب بانک‌، دارنده چک درخواست تعقیب جزایی ننموده باشد.

3 ـ در صورتی که چک مدت دار بوده و تاریخ صدور (ذیل امضاء صادرکننده) و تاریخ سر رسید یکی نباشد‌، یعنی تاریخ صدور مقدم بر تاریخ سر رسید باشد.

4 ـ در صورتی که چک بلامحل پس از برگشت به شخص دیگری منتقل شده باشد که در این صورت شخص اخیر حق تعقیب جزایی ندارد‌، مگر اینکه وارث دارنده چک باشند.

5 ـ در صورتی که صادرکننده چک قبل از تاریخ شکایت دارنده آن‌، وجه آن را نقداً به دارنده چک پرداخت و لاشه چک را دریافت نموده باشد.

6 ـ در صورتی که پس از شکایت‌، شاکی ترتیب انتقال چک مورد شکایت را به دیگری بدهد تعقیب جزایی متوقف می گردد .

7 ـ در صورت گذشت شاکی (دارنده چک بلا محل).

8 ـ در صورتی که ثابت شود، چک سفید امضاء داده شده است.

9 ـ هرگاه در متن چک ، وصول آن منوط به تحقق شرطی شده باشد.

10 ـ هرگاه در متن چک قید شده باشد که چک بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی صادر گردیده است.

11 ـ چنانچه بدون قید در متن چک ثابت شود که وصول چک منوط به تحقق شرطی بوده یا چک بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی صادر گردیده است .

12 ـ در صورتی که ثابت شود، چک بدون تاریخ صادر گردیده است .

مطابق با ماده (14) قانون صدور چک، دارنده چک می‌تواند وجه چک و ضرر و زیان خود را در دادگاه کیفری مرجع رسیدگی مطالبه نماید.

ب) اقدام از طریق دوایر اجرای ثبت:

چک‌های صادره در عهده بانک‌ها در حکم سند لازم الاجرا می‌باشند و دارنده چک می‌تواند در صورت عدم پرداخت چک ، از طریق دوایر اجرای ثبت درخواست صدور اجرائیه علیه صادر کننده و صاحب حساب را نماید‌. صدور اجرائیه چک فقط علیه صادر کننده، امکانپذیر می‌باشد. برای صدور اجرائیه دارنده چک باید عین چک و گواهی عدم پرداخت چک را به اجرای ثبت اسناد محل تسلیم نماید‌. اجرای ثبت در صورتی دستور اجرا صادر می‌نماید که مطابقت امضای چک با نمونه امضای صادرکننده در بانک‌، از طرف بانک گواهی شده باشد‌. پس از تحویل کپی مصدق مدارک مذکور به همراه تقاضا نامه تکمیل شده صدور اجرائیه چک و پرداخت هزینه اجرا به صندوق ثبت‌، رسید درخواست صدور اجرائیه از مسئولین اجرا دریافت و پس از صدور اجرائیه‌، متصدی ابلاغ اجرائیه را برابر قانون به بدهکار ابلاغ و اگر ظرف مهلت مقرر قانونی بدهکار اقدامی جهت پرداخت وجه ننماید‌، تقاضا کننده اجرائیه برای وصول طلب خود حسب قانون با تقدیم درخواست و معرفی اموال بدهکار‌، از رئیس دایره اجرای ثبت تقاضای توقیف اموال بدهکار اعم از منقول یا غیر منقول را خواهد نمود.

ج) مراجعه به محاکم قضائی حقوقی صالح و درخواست صدور اجرائیه:

دعوای مطالبه وجه چک تا سقف بیست میلیون ریال در صلاحیت شورا های حل اختلاف و مازاد بر آن در صلاحیت محاکم دادگستری می‌باشد که ثبت و ارسال دادخواست به هر دو مرجع از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضائی صورت می‌گیرد. هزینه دادرسی به محض اقامه دعاوی مربوط به چک برای تشکیل دادگاه بدوی از فرد ۳.۵ درصد مبلغ چک است.

به شرح ماده (23) اصلاحی 13/08/1397 دارنده چک می‌تواند با ارائه گواهی ‌نامه عدم پرداخت چک، از دادگاه صالح صدور اجرائیه نسبت به کسری مبلغ چک و حق‌الوکاله وکیل، طبق تعرفه قانونی را درخواست کند. دادگاه مکلف است در صورت وجود شرایط زیرحسب مورد علیه صاحب حساب، صادرکننده یا هر دو اجرائیه صادر کند:

الف ـ در متن چک، وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی نشده باشد.

ب ـ در متن چک قید نشده باشد که چک بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی است.

ج ـ گواهینامه عدم پرداخت چک به‌دلیل دستور عدم پرداخت صادر نشده باشد.

صادرکننده مکلف است ظرف مدت ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ اجرائیه، بدهی خود را بپردازد یا با موافقت دارنده چک، ترتیبی برای پرداخت آن بدهد یا مالی معرفی کند که اجرای حکم را میسر کند؛ در غیر این‌صورت اجرای احکام دادگستری، اجرائیه را به مورد اجرا گذاشته و نسبت به استیفای مبلغ چک اقدام می‌کند.

مطابق با ماده مذکور اگر صادرکننده یا قائم مقام قانونی او دعاوی مانند مشروط یا بابت تضمین بودن چک یا تحصیل چک از طریق کلاهبرداری یا خیانت در امانت یا دیگر جرائم در مراجع قضائی اقامه کند، اقامه دعاوی چک برگشتی مانع از جریان عملیات اجرائی نخواهد شد؛ مگر در مواردی که مرجع قضائی ظن قوی پیدا کند یا از اجرای سند مذکور ضرر جبران ناپذیر وارد گردد که در این صورت با أخذ تأمین مناسب، قرار توقف عملیات اجرایی صادر می نماید. در صورتی که دلیل ارائه شده مستند به سند رسمی باشد یا اینکه صادرکننده یا قائم مقام قانونی مدعی مفقود شدن چک بوده و مرجع قضائی دلایل ارائه شده را قابل قبول بداند، توقف عملیات اجرائی بدون أخذ تأمین صادر خواهد شد. به دعاوی چک برگشتی خارج از نوبت رسیدگی خواهد شد.

دعاوی چک برگشتی

در اصلاحات مورخ 13/08/1397، چک‌ها دارای تاریخ اعتبار و سقف اعتبار شده و صادرکننده چک بلامحل بعد از صدور گواهی عدم پرداخت از پاره ای حقوق محروم می شود.

مطابق با ماده (5) مکرر الحاقی به قانون صدور چک مورخ 13/08/1397 بعد از ثبت غیر قابل پرداخت بودن یا کسری مبلغ چک در سامانه یک ‌پارچه بانک مرکزی، این سامانه مراتب را به صورت بر خط به تمام بانک‌ها و مؤسسات اعتباری اطلاع می‌دهد.

پس از گذشت ۲۴ ساعت تمام بانک‌ها و مؤسسات اعتباری حسب مورد مکلفند تا هنگام رفع سوء اثر از چک، چهار اقدام شامل:

الف ـ عدم افتتاح هر گونه حساب و صدور کارت بانکی جدید.

ب ـ مسدود کردن وجوه تمام حساب‌ها و کارت‌های بانکی و هر مبلغ متعلق به صادرکننده که تحت هر عنوان نزد بانک یا مؤسسه اعتباری دارد به میزان کسری مبلغ چک به ترتیب اعلامی از سوی بانک مرکزی.

ج ـ عدم پرداخت هر گونه تسهیلات بانکی یا صدور ضمانت‌نامه ‌های ارزی یا ریالی.

د ـ عدم گشایش اعتبار اسنادی ارزی یا ریالی انجام دهند.

 انسداد کلیه حسابهای جاری اشخاصی که بیش از یک بار چک بی محل صادر کرده اند:

طبق ماده (21) قانون اصلاح قانون صدور چک، بانک ‌ها مکلفند کلیه حساب‌های جاری اشخاص را که بیش از یک بار چک بی‌محل صادر کرده و تعقیب آن‌ها منتهی به صدور کیفر خواست شده باشد، بسته و تا سه سال به نام آن‌ها حساب جاری دیگری باز ننمایند.

مطابق با ماده (21) مکرر الحاقی قانون چک بانک مرکزی مکلف است، ظرف مدت دو سال پس از لازم ‌الاجراء شدن این قانون در مورد اشخاص ورشکسته، معسر از پرداخت محکوم به یا دارای دعاوی چک برگشتی رفع سوء اثر نشده، از دریافت دسته چک و صدور چک جدید در سامانه صیاد و استفاده از چک موردی جلوگیری نماید.

دعاوی مربوط به چک  و مرور زمان

در صورتی که چکی در جریان روابط تجاری میان طرفین رد و بدل شده و از تاریخ صدور چک‌ها و گواهی عدم پرداخت بیش از 5 سال گذشته باشد، موضوع مشمول مرور زمان بوده و دعاوی چک برگشتی قابل استماع نیست.

شرایط رفع سوء اثر از چک

بر حسب تبصره (3) ماده (5) مکرر الحاقی قانون مزبور، در هر یک از موارد زیر، بانک مکلف است مراتب را در سامانه یکپارچه بانک مرکزی اعلام کند تا فورا و به صورت برخط از چک رفع سوء اثر شود:

الف ـ واریز کسری مبلغ چک به حساب جاری نزد بانک محال ‌علیه و ارائه درخواست مسدودی که در این صورت بانک مکلف است، ضمن مسدود کردن مبلغ مذکور تا زمان مراجعه دارنده چک و حداکثر به مدت یک سال، ظرف مدت سه روز واریز مبلغ را به شیوه ‌ای اطمینان‌ بخش و قابل استناد به اطلاع دارنده چک برساند.

ب ـ ارائه لاشه چک به بانک محال‌ علیه.

ج ـ ارائه رضایت‌ نامه رسمی (تنظیم‌ شده در دفاتر اسناد رسمی از دارنده چک یا نامه رسمی از شخص حقوقی دولتی یا عمومی غیر دولتی دارنده چک)

د ـ ارائه نامه رسمی از مرجع قضائی یا ثبتی ذی‌صلاح مبنی بر اتمام عملیات اجرائی در خصوص چک.

ه ـ ارائه حکم قضائی مبنی بر برائت ذمه صاحب حساب در خصوص چک.

و ـ سپری شدن مدت سه ‌سال از تاریخ صدور گواهینامه عدم پرداخت چک مشروط به عدم طرح دعاوی مربوط به چک توسط دارنده.

چنانچه صدور گواهینامه عدم پرداخت چک به دلیل دستور عدم پرداخت صادر کننده چک یا ذینفع یا قائم مقام قانونی آن‌ها با تصریح به اینکه چک مفقود با سرقت یا جعل شده و یا از طریق کلاهبرداری یا خیانت در امانت یا جرائم دیگری باشد، سوء اثر محسوب نخواهد شد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه دعاوی مربوط به چک ، دعاوی چک برگشتی و دعوای مطالبه وجه چک با وکیل پایه یک دادگستری خانم مهری برجی  تماس حاصل فرمایید.

جرایم کلاهبرداری

کلاهبرداری

جرم کلاهبرداری و مجازات قانونی آن

 تعریف کلاهبرداری:

کلاهبردرای عبارت است از بردن مال دیگری از طریق توسل توام با سوء نیت به وسایل یا عملیات متقلبانه بنا بر این برای تحقق جرم کلاهبرداری، توسل به وسایل متقلبانه برای فریب مالباخته ضرورت دارد و به عبارت دیگر کلاهبردار باید مرتکب مانور متقلبانه شود.

 همین فاکتور “مانور متقلبانه” است که تشخیص جرم کلاهبرداری را دشتوار می کند. اغلب مردم تصور می کنند شخصی که با دادن یک وعده واهی در قالب یک دروغ ساده، مال آنها را برده کلاهبردار محسوب می شود. حال آن که صرف گفتن یک دروغ ساده، نمی تواند مانور متقلبانه تلقی شود.

کلاهبرداری از جمله جرایم مقید است که شرط تحقق آن حصورل نتیجه خاث می باشد و آن عبارتست از بردن مال دیگری که آن نیز مستلزم تحقق دو چیز است: ورود ضرر مالی به قربانی و انتفاع مالی کلاهبردار یا شخص مورد نظر وی.

عنصر تشکیل دهنده جرم کلاهبرداری:

 برای تشکیل جرم کلاهبرداری همچون بسیاری از جرایم دیگر به سه عنصر قانونی، مادی و معنوی نیاز است. عنصر قانونی جرم کلاهبردرای، ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاص و کلاهبرداری مصوب 15/9/1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام به انضمام دو تبصره آن می باشد که در بخش های دیگر گزارش بیان خواهد شد.

عنصر دوم جرم کلاهبرداری، عنصر مادی است که عبارتست از این که اولاً مرتکب به وسایل متقلبانه متوسل شود یا مانورهای متقلبانه از خود بروز دهد( مدارک و عناویینی جعل کند، دفتر و شرکتی راه اندازی کند، مردم را به امور واهی امیدوار کند یا از امور واهی بترساند و استفاده از هر نوع وسیله ای که عرفاً وسیله متقلبانه محسوب می شود ) دوم این که شخص مقابل ( مالباخته ) فریب بخورد و به او اعتماد کند. سوم این که کلاهبردار موفق شود مال دیگری را ببرد.

 مجموع این شرایط، عنصر مادی جرم کلاهرداری را تشکیل می دهد به نحوی که می توان گفت، هر یک از این سه رکن موجود نباشد عنصر مادی جرم کامل نبوده و جرم کلاهبرداری صورت نگرفته است. عنصر سوم مورد نیاز برای تشکیل جرم کلاهبرداری عنصر روانی است، از عنصر روانی، تحت عنوان “سوء نیت” نیز یاد می شود.

 برای این که فرد کلاهبردار محسوب شود، باید در ارتکاب اعمالی که عنصر دوم کلاهبرداری را تشکیل می دهد، سوء نیت داشته باشد.

 سوء نیت دو نوع است:

1-سوء نیت عام 2- سوء نیت خاص

سوء نیت عامل در جرم کلاهبرداری این است که مرتکب قصد ارتکاب اعمال مادی فیزیکی  ذکر شده را داشته باشد، یعنی عمد در توسل به وسایل متقلبانه، سوء نیت خاص در جرم کلاهبرداری، یعنی این که مرتکب قصد بردن مال غیر را داشته باشد. اثبات وجود سوء نیت در مرتکب، بر عهده شاکی و دادستان می باشد و بنابر این در صورت عدم توانایی ایشان در اثبات سوء نیت مرتکب از اتهام کلاهبرداری تبرئه خواهد شد.

 مجازات مرتکب جرم کلاهبرداری

کلاهبرداری از زمره جرایمی است که نوعی “اکل مال بباطل ” محسوب می شود و با توجه به آیه ” ولا تاکلو اموالکم بینکم بالباطل” با استفاده از عنوان کلی تعزیرات قابل مجازات است.

مطابق قوانین کیفری مجازات کلاهبرداری ساده با مشدد متفاوت است. کلاهبرداری مشدد کلاهبردرای است که در آن مرتکب مشمول یکی از سه حالت زیر باشد:

1-کارمند دولت یا موسسات عمومی و شهرداری ها یا نهادهای انقلابی باشد

2-مرتکب خود را به عنوان مامور دولت یا موسسات عمومی یا شهرداری، یا نهادهای انقلابی و شرکت های دولتی معرفی نماید

3-مرتکب بای فریب مردم از تبلیغ عامه از طریق وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله یا نطق در مجامع و یا انتشار آگهی چاپی یا خطی استفاده کند.

به این کلاهبرداری ها کلاهبرداری مشدد اطلاق می شود و مجازات مرتکب آن علاوه بر رد مال به صاحب آن، دو تا 10 سال حبس به علاوه جزای نقدی معادل مال مأخوذه است و نیز انفصال ابد از خدمات دولتی می باشد.

 کلاهبرداری که شامل هیچ یک از انواع سه گانه فوق نباشد، کلاهبرداری ساده است و مرتکب آن به حبس از یک تا هفت سال به علاوه جزای نقدی معادل مال مأخوذه و رد مال محکوم می شود.

 مطابق تبصره یک این ماده در صورت وجود جهات و کیفیات مخففه دادگاه می تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفیف، مجازات مرتکب را فقط تا حد اقل مجازات مقرر در این ماده (حبس) و انقصال ابد از خدمات دولتی تقلیل دهد ولی نمی تواند به تعلیق اجرای کیفر حکم دهد.

 همچنین تبصره دو این ماده مجازات جرم شروع به کلاهبرداری را بیان نموده است که عبارت است از: حد اقل مجازات مقرر در همان مورد و در صورتی که نفس عمل انجام شده نیز جرم باشد، شروع کننده به مجازات آن جرم نیز محکوم می گردد.

 اگر شروع کننده کارمند دولت و مرتبه کلی یا بالاتر یا همطراز آنها باشد از خدمات دولتی منفصل دائم می شود و در مراتب پایین تر به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

دلایل وقوع جرم کلاهبرداری

هر جرمی دارای ابعاد گوناگونی است، جرم پدیده تک بعدی نیست که بگوییم فقط فقر یا عامل دیگری موجب ارتکاب آن می شود. در به وجود آمدن این جرم پدیده های زیادی موثر هستند.

 یکی از مواردی که با کلاهبرداری ارتباط مستقیم دارد بیکاری است، وقتی که مسئله تولیددر کشور دچار خدشه و کاهش شود طبیعتاً به خیل بیکاران افزوده می شود و ممکن است این افراد به دلیل اینکه از راه مشروع قادر به تامین نیازهای خود نیستند به کلاهبرداری دست بزنند.

 عنصر اصلی کلاهبرداری این است که از اعتماد مردم سوء استفاده شود، عموم کسانی که مورد کلاهبردرای واقع می شود در زندگی صادق و سالم زندگی کرده اند، البته این نکته را باید مد نظر داشت که طمع افرادی که مورد کلاهبرداری واقع می شوند نیز می تواند از دلایل دیگر وقوع جرم کلاهبرداری باشد.

 این افراد به دلیل طمع می خواهند بدون زحمت به ثروت برسند به همین دلیل بدون فکر خود را در دام کلاهبرداران قرار می دهند. از دیگر دلایل وقوع جرم کلاهبرداری می توان به سست شدن اعتقادات مردم اشاره کرد. عمده فرهنگ ما به اعتقادات مذهبی برمی گردد اکنون ترمیم اعتقادات مذهبی مهمترین عامل برای پیشگیری از وقوع جرم است.

 عامل دیگری که می تواند تاثیر زیادی در وقوع جرم کلاهبرداری در جامعه داشته باشد نداشتن برخورد قاطع با کلاهبرداران است. به این معنا که فرد پس از انجام دادن چند کار از راه های غیر قانونی و به عبارتی کلاهبرداری دستگیر شده و به زندان می افتد، ولی پس از آزادی هیچ پیگیری ای روی آن فرد ندارند و او بازهم می تواند دسته چک بگیرد و به فعالیت های اجتماعی و اقتصادی خود همانند افراد دیگر جامعه ادامه دهد و این خود باعث بروز مشکل است.

دعاوی ملکی

دعاوی ملکی

مهری برجی وکیل دعاوی ملکی در جزیره کیش

برای طرح دعوای ملکی ضروری است که از یک وکیل ملکی با تجربه کمک بگیرید. وکیل شما با بررسی مدارک و اسناد و جمع‌آوری اطلاعات دادخواست یا لایحه دفاعیه تنظیم می‌کند و با حضور در دادگاه از پرونده شما دفاع می‌کند. در روند رسیدگی به پرونده ممکن است به نظر کارشناس نیاز باشد. در صورتی که به این نظر اعتراض داشته باشید وکیل شما این اعتراض را به استحضار دادگاه می‌رساند. اگر رای صادره توسط دادگاه به نفع شما نبود وکیل دادخواست تجدیدنظرخواهی تنظیم و تقدیم دادگاه می‌کند. حضور وکیل در تمامی مراحل پرونده به احقاق حقوق شما کمک می‌کند.

1-دعوای الزام به تحویل ملک :اگر در مبایعه نامه زمان مشخصی برای تحویل ملک به خریدار تعیین شده باشد باید در همان تاریخ مبیع به خریدار تحویل داده شود. گاهی در فاصله معامله و تنظیم سند رسمی ارزش ملک زیاد می شود و فروشنده به همین بهانه در تحویل ملک تعلل می‌کند. در این حالت خریدار می تواند اقدام به طرح دعوای الزام به تحویل ملک کند.

2- دعوای خلع ید: اگر شخصی غیر از مالک، ملکی را که سند رسمی دارد در تصرف خود قرار دهد، مالک اصلی ملک برای تخلیه می تواند در دادگاه دعوای خلع ید  مطرح کند. طرح دعوای خلع ید در صورتی امکان پذیر است که خواهان سند رسمی مالکیت داشته باشد و اگر ملک ثبت نشده باشد مالک باید مالکیت خود را ثابت کند.

3- الزام به تنظیم سند رسمی:کسی مالک یک ملک شناخته می شود که سند رسمی داشته باشد. وقتی یک ملک از فردی به فرد دیگری منتقل می شود باید سند رسمی تنظیم شود. در صورتی که فروشنده یا به طور کلی انتقال دهنده این سند رسمی را تنظیم نکند، شحصی که ملک به او منتقل شده می تواند برای تنظیم سند طرح دعوا کند.

4- دعوای رفع مزاحمت و ممانعت از حق: ممکن است فردی بدون اینکه ملک شما را تصرف کند مانع استفاده شما از آن شود. در این حالت برای اقامه دعوای رفع مزاحمت و ممانعت از حق، شما باید سندی داشته باشید که نشان دهنده مالکیت و سابقه تصرف تان باشد. در این نوع از دعاوی ممکن است قاضی  با صدور دستور موقت از ورود ضرر و زیان  بیشتر جلوگیری کند.

5- دعوای رفع تصرف عدوانی: دردعوای تصرف، فرد با اثبات سابقه‎ی تصرف خود از طریق ارائه یک قرارداد و یا یک سند  رسمی باید اعلام کند که ملک بدون رضایت او  از تصرف او خارج شده است. دعوای تصرف عدوانی با دعوای خلع ید متفاوت است.  در تصرف عدوانی نیازی نیست که مالکیت خواهان به اثبات برسد و تنها مساله مهم اثبات سابقه تصرف است ولی در دعوای خلع ید خواهان باید مالکیت خود را نسبت به ملک اثبات کند.

6- دعوای فک رهن: رهن عقدی است که به‌ موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین می‌دهد. رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می‌گویند. الزام به فک رهن در واقع موجب انحلال عقد رهن است.

ممکن است در برخی موارد فردی ملکی را نزد بانک یا شخصی در رهن بگذارد و پس از اینکه دین خود را به پرداخت کرد، آن کسی که مال نزد او به رهن گذاشته شده است اقدام به فک رهن نکند. در چنین حالتی راهن باید علیه مرتهن اقامه دعوای الزام به فک رهن کند. نکته مهم در این مورد این است که در چنین شرایطی  ید مرتهن از حالت امانی به ضمانی تبدیل می شود  و راهن نیز می‌تواند دادخواستی تحت عنوان «الزام به فک رهن» و پرداخت اجرت‌ المثل ایام عدم فک رهن تنظیم کند.

7- ابطال معامله صوری به ‌قصد فرار از دین: با استناد به ماده ۲۱۸ قانون مدنی معامله با قصد فرار از دین به‌صورت صوری باطل است. اگر کسی قصد فرار از دین دارد و به خاطر اینکه مال به دست طلبکاران نرسد، اموالش را معامله کند این معامله باطل است.

8- دعوای فروش ملک مشاع: فروش ملک مشاع باید با  رضایت همه‎ی مالکان انجام شود. هر یک از شرکاء می تواند به دادگاه صالح مراجعه کند و برای فروش ملک مشاع درخواست دهد. مجوز فروش ملک مشاع از طریق دادگاه صادر می‌شود و بدون این مجوز امکان فروختن  ملک مشاع وجود ندارد.

    دعوای مربوط به الزام به اخذ صورت مجلس تفکیکی برای ساختمانی که دارای واحد‌های مستقل و چند گانه است.

    دعوای مربوط به الزام بهدریافت پایان کار برای ساختمانی که ساخت و ساز آن پایان یافته و به وسیله کارشناس به تایید رسیده است.

    دعوای ابطال قرارداد برای مواردی که مشکلاتی در مفاد قرارداد وجود دارد.

    دعوای مربوط به درخواست و مطالبه سرقفلی و حق کسب و پیشه

    دعوای مربوط به تخلیه‌‌ی اماکن تجاری

    دعوای ابطال سند رسمی

    دعوای ثبت در مورد ابطال اجرائیه‌‌ی ثبتی برای املاک

    دعوای ابطال سند مالکیت معارض

    دعوای افراز ملک

9- دعاوی ملکی کیفری

دعاوی ملکی کیفری

در مورد دعاوی ملکی کیفری هم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    دعوای مربوط به جعل اسناد ملکی با هدف کلاهبرداری

    دعوای مربوط به ارتکاب جرم کلاهبرداری در حوزه معاملات املاک

    دعوای مربوط به خیانت در امانت در خصوص املاک

    دعوای ناشی از فروش غیر قانونی اموال فردی به یک یا چند نفر دیگر

    دعوای ناشی از انتقال منافع ملک غیر به سایر اشخاص

    دعوای استفاده از سند جعلی در ارتباط با معاملات ملکی

    تغییر کاربری اراضی کشاورزی بدون اخذ مجوز از واحدهای اداری و قضایی واجد صلاحیت

    دعوای مربوط به تخریب املاک افراد

مهری برجی

وکیل پایه یک دادگستری

09122460237

حوزه وکالت

حوزه وکالت من در جزیره کیش

مهری برجی

وکیل پایه یک دادگستری

جزیره زیبای کیش

برای مشاوره وکالت با وکیل پایه یک دادگستری باسابقه در جزیره کیش با شماره تلفن 09122460237 تماس بگیرید.

قبل از هر اقدامی برای انتخاب یک وکیل برای انجام امور حقوقی خود در جزیره زیبای کیش باید بدانید که یک وکیل متخصص در امور حقوقی چه ویژگی هایی باید داشته باشد. از آنجایی که همه افراد در طول زندگی خود دچار مشکلات حقوقی، خانوادگی و پرونده‌های قضایی خواهند شد، نیازمند مشاوره و بهر‌ه مندی از یک وکیل پایه یک دادگستری خبره در آن زمینه هستند که پرونده‌های خود با خیال راحت به او محول کنند.ضمن اینکه مستقر بودن وکیل در محل وکالت نیز از اصول سرعت بخشیدن به پیگیری و پیش بردن پرونده می باشد.

همانطور که انتخاب یک وکیل خوب هم همانند انتخاب پزشک خوب کار سختی است؛ مخصوصا انتخاب وکیلی که در زمینه تخصصی وکالت مانند: پرونده حقوقی، وکیل ملکی، وکیل چک و امور مالی و … تخصص داشته باشد. اگر آن وکیل آگاهی کامل و اطلاعات به روز را نداشته باشد نمی تواند به خوبی از حقوق موکل خود دفاع کند.

وکیلی که صرفا پروانه و مجوز وکالت داشته باشد را نمی­توان وکیل خوب به شمار آورد. زیرا باید ویژگی­های دیگری از جمله مهارت و توانایی در وکالت، شخصیت و اخلاق صحیح در وکالت را نیز داشته باشد تا بتواند از حق موکل خود به خوبی دفاع کند. قبل از پیدا کردن وکیل در هر حوزه­ای باید تخصص و توانایی او در پرونده­های حقوقی و میزان حق الوکاله بررسی شود.

شاخص های وکیل خوب در جزیره کیش

دلسوزی و احساس مسولیت یک وکیل برای انجام و پیشبرد سریع امور موکل خود باید دغدغه یک وکیل دلسوز و کار بلد باشد.

وکیل هم مثل پزشک باید امانت دار و محرم اسرار باشد و تحت هیچ شرایطی نباید اطلاعات شخصی پرونده موکل خود را فاش نماید.

تخصص یک وکیل پایه یک دادگستری از مهم ترین ویژگی­های یک وکیل خوب است و به دلیل اینکه وکالت یک حرفه دقیق و پیچیده است در صورت عدم دانش کافی وکیل و کمبود تخصص می­تواند سرنوشت موکل خود را به خطر بیاندازد.تجربه وکیل خوب را می توان در میزان پرونده ­های موفق او جستجو کرد. همچنین با پرس و جو کردن از دوستان و آشنایان در رابطه با تبحر و تجربه وکیل و دریافت شماره تلفن وکیل می­تواند در پیدا کردن یک وکیل خوب موثر باشد.صداقت در امر وکالت و راستگویی وکیل در انجام فرایند پرونده مهم ترین اصول اخلاقی است که یک وکیل خوب باید رعایت کند. یک وکیل راستگو فقط به فکر دریافت حق الوکاله خود نیست و موکل خود را در جریان تمام پستی و بلندی­هایی که در طول پرونده قرار است رخ دهد، قرار می دهد.یک وکیل با روابط عمومی قوی، می­تواند به سرعت روند پرونده را پیش ببرد و موفقیت بیشتری را در روند پرونده ایجاد کند. یک وکیل با روابط قوی، شبکه ای از دوستان و همکاران حرفه ای را برای مشورت دارد که می­توان با دادن شماره تلفن وکیل های دیگر، موکل خود را به آن­ها متصل کند.